جلد. (فرهنگ اسدی نخجوانی) (برهان). مردی جلد را گویند. (صحاح الفرس). جلدکار. (انجمن آرا) ، کاردان. کارآزموده. تجربه کار. مقابل نکرده کار. (برهان). آزموده کار. کارکرده. (انجمن آرا). مجرب. آزموده. عامل: جادو نباشد از تو به تنبل سوارتر عفریت کرده کار و تو زو کرده کارتر. دقیقی. ترا نخواهم جز کافر و ستمگر از آنک به بد نمودن من کرده کار و آژیری. دقیقی. (یادداشت مؤلف). استاد. (انجمن آرا). - نکرده کار، ناآزموده. نامجرب. (یادداشت مؤلف) : نکرده کار را مبر به کار. (یادداشت مؤلف). چسان کار بگشاید از روزگار به ناکرده کاری فتاده ست کار. ملاطغرا (از آنندراج)
جلد. (فرهنگ اسدی نخجوانی) (برهان). مردی جلد را گویند. (صحاح الفرس). جلدکار. (انجمن آرا) ، کاردان. کارآزموده. تجربه کار. مقابل نکرده کار. (برهان). آزموده کار. کارکرده. (انجمن آرا). مجرب. آزموده. عامل: جادو نباشد از تو به تنبل سوارتر عفریت کرده کار و تو زو کرده کارتر. دقیقی. ترا نخواهم جز کافر و ستمگر از آنک به بد نمودن من کرده کار و آژیری. دقیقی. (یادداشت مؤلف). استاد. (انجمن آرا). - نکرده کار، ناآزموده. نامجرب. (یادداشت مؤلف) : نکرده کار را مبر به کار. (یادداشت مؤلف). چسان کار بگشاید از روزگار به ناکرده کاری فتاده ست کار. ملاطغرا (از آنندراج)
دهی از دهستان مرحمت آباد که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 299 تن سکنه دارد. در دو محل به فاصله 1/5 کیلومتر به نام کوسه لار بالا و پایین مشهور است و سکنۀ کوسه لار پایین 117 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان مرحمت آباد که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 299 تن سکنه دارد. در دو محل به فاصله 1/5 کیلومتر به نام کوسه لار بالا و پایین مشهور است و سکنۀ کوسه لار پایین 117 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)